.
امیری راد :
ماندنی ؛ بهانه نمیتراشد برای رفتن ...
ماندنی ؛ حرفِ جدایی که وسط بیفتد بندِ دلش پاره میشود ...
ماندنی ؛ اصلاً می آید که سر و سامان دهد آشفتگی ها را ، نه که آشوبی شود در آشفته بازارِ افکار بی ربط و با ربط ...
ماندنی ؛ پای قول و قرارش را امضاء و اثر انگشت میزند و از یاد نمیبرد خاطرات را ...
اگر بهانه جویید و از جدایی هراسی ندارید ،
اگر اهلِ آشوب به راه انداختنید ،
اگر فراموشکارید ،
اگر ماندنی نیستید ؛
باز هم بیایید ...
فدای سرتان!
اصلا همه ی ما خرابِ رفتن های غیر منتظره ایم!!!
.
امیری راد :
ماندنی ؛ بهانه نمیتراشد برای رفتن ...
ماندنی ؛ حرفِ جدایی که وسط بیفتد بندِ دلش پاره میشود ...
ماندنی ؛ اصلاً می آید که سر و سامان دهد آشفتگی ها را ، نه که آشوبی شود در آشفته بازارِ افکار بی ربط و با ربط ...
ماندنی ؛ پای قول و قرارش را امضاء و اثر انگشت میزند و از یاد نمیبرد خاطرات را ...
اگر بهانه جویید و از جدایی هراسی ندارید ،
اگر اهلِ آشوب به راه انداختنید ،
اگر فراموشکارید ،
اگر ماندنی نیستید ؛
باز هم بیایید ...
فدای سرتان!
اصلا همه ی ما خرابِ رفتن های غیر منتظره ایم!!!
.