🔴 انقلاب اسلامی با خوانش حقوقی
✍️ دکتر غلامحسین الهام
مقدمه قانون اساسی سندی حقوقی - سیاسی است که جزئی از قانون اساسی محسوب شده و با قرائت در جلسه نهایی مجلس بررسی نهایی قانون اساسی (خبرگان) در بیست و چهارم آبان ۱۳۵۸، به تأیید نهایی رسیده است.
این مقدمه اصول راهبردی و رویکردهای حاکم بر تصویب قانون اساسی و در حقیقت اهداف و آرمانهای ملت را بیان میکند و خود را متعهد به تأمین این اهداف از مجرای نظام سازی اساسی میداند.
ازاینرو میتوان از این طریق و با استناد به این سند، به این سؤال که انقلاب به دنبال چه اهدافی بود، پاسخ داد و مطالبه گری کرد. حداقل از نگاه و قرائت خبرگان و با این تأکید که ملت بعدازآن نیز در همهپرسی دوازده آذرماه ۱۳۵۸ با رأی قاطعی آن را تصویب کرد.
آنچه انقلاب بر عهده دولت گذاشت و آنچه دولت اسلامی تعهد کرد:
۱-حکومت برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه گری فردی یا گروهی نیست.
۲-هدف حکومت رشد دادن انسان در حرکت بهسوی نظام الهی است (وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ) تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها بهمنظور تجلی ابعاد خداگونگی انسان فراهم آید (تَخَلَّقُوا بِاَخْلاقِ اللّه).
۳- مشارکت فعال و گسترده تمام عناصر اجتماع در روند تحول جامعه لازمه قطعی تحقق هدف فوق است.
۴- قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمام مراحل تصمیمگیریهای سیاسی و سرنوشتساز برای همه افراد اجتماع فراهم میسازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دستاندرکار و مسئول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود. (وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ)
این گزارهها از متن مقدمه قانون اساسی نقل شدهاند. لذا میتوان این امور را مطالبات سیاسی مردم و اهداف سیاسی انقلاب اسلامی تعبیر کرد.
در پایان چهار دهه ارزیابی ملت از تحقق این اهداف چیست؟
١- از تأکید مقدمه قانون اساسی بر رشد انسان و تخلق او به اخلاق الله برداشت میشود که نظام اسلامی کمالگرا است و دولت نسبت به سرنوشت معنوی و اخروی مردم بیتفاوت و لابشرط نیست. اما تحقق این امر چگونه میسر خواهد شد؟
آیا این کار با الزامات قانونی و بسط سلطه کیفری و با داغ و درفش صورت می پذیرد؟ و اساساً حکومتاسلامی چنین سلطه و اختیاری دارد که با الزامات کیفری مردم را به سوی کمال و معنویت سوق دهد؟
آیا بهصورت واقعی با چنین الزامات حقیقتاً کمال و تعالی قابل حصول خواهد بود؟ کمال اخلاقی با الزام کمال محسوب میشود و ارزش اخلاقی دارد؟ و اگر چنین نیست و علی القاعده نیست، این مهم چگونه باید عملی شود؟
آیا بهصرف بیان این جمله که دولت نباید مردم را بهزور به بهشت ببرد، مسئولیت دولت تمام شده محسوب میشود؟
٢- منظور از ضرورت «مشارکت فعال و گسترده تمام عناصر اجتماع در روند تحول جامعه» چیست؟ این موضوع همان مشارکت در سرنوشت سیاسی است؟
آیا صرفاً با حق رأی و حضور در صحنههای اجتماعی و سیاسی همچون مراسم ۲۲ بهمن، این هدف تأمین میشود؟ ساز و کار رسیدن به این هدف کدامند؟ و در چه جهاتی احیاناً بیعملی و یا ضعف و ناکارآمدی وجود داشته است؟
@Elham_ir
🆔 @dolatebahar
✍️ دکتر غلامحسین الهام
مقدمه قانون اساسی سندی حقوقی - سیاسی است که جزئی از قانون اساسی محسوب شده و با قرائت در جلسه نهایی مجلس بررسی نهایی قانون اساسی (خبرگان) در بیست و چهارم آبان ۱۳۵۸، به تأیید نهایی رسیده است.
این مقدمه اصول راهبردی و رویکردهای حاکم بر تصویب قانون اساسی و در حقیقت اهداف و آرمانهای ملت را بیان میکند و خود را متعهد به تأمین این اهداف از مجرای نظام سازی اساسی میداند.
ازاینرو میتوان از این طریق و با استناد به این سند، به این سؤال که انقلاب به دنبال چه اهدافی بود، پاسخ داد و مطالبه گری کرد. حداقل از نگاه و قرائت خبرگان و با این تأکید که ملت بعدازآن نیز در همهپرسی دوازده آذرماه ۱۳۵۸ با رأی قاطعی آن را تصویب کرد.
آنچه انقلاب بر عهده دولت گذاشت و آنچه دولت اسلامی تعهد کرد:
۱-حکومت برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه گری فردی یا گروهی نیست.
۲-هدف حکومت رشد دادن انسان در حرکت بهسوی نظام الهی است (وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ) تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها بهمنظور تجلی ابعاد خداگونگی انسان فراهم آید (تَخَلَّقُوا بِاَخْلاقِ اللّه).
۳- مشارکت فعال و گسترده تمام عناصر اجتماع در روند تحول جامعه لازمه قطعی تحقق هدف فوق است.
۴- قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمام مراحل تصمیمگیریهای سیاسی و سرنوشتساز برای همه افراد اجتماع فراهم میسازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دستاندرکار و مسئول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود. (وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ)
این گزارهها از متن مقدمه قانون اساسی نقل شدهاند. لذا میتوان این امور را مطالبات سیاسی مردم و اهداف سیاسی انقلاب اسلامی تعبیر کرد.
در پایان چهار دهه ارزیابی ملت از تحقق این اهداف چیست؟
١- از تأکید مقدمه قانون اساسی بر رشد انسان و تخلق او به اخلاق الله برداشت میشود که نظام اسلامی کمالگرا است و دولت نسبت به سرنوشت معنوی و اخروی مردم بیتفاوت و لابشرط نیست. اما تحقق این امر چگونه میسر خواهد شد؟
آیا این کار با الزامات قانونی و بسط سلطه کیفری و با داغ و درفش صورت می پذیرد؟ و اساساً حکومتاسلامی چنین سلطه و اختیاری دارد که با الزامات کیفری مردم را به سوی کمال و معنویت سوق دهد؟
آیا بهصورت واقعی با چنین الزامات حقیقتاً کمال و تعالی قابل حصول خواهد بود؟ کمال اخلاقی با الزام کمال محسوب میشود و ارزش اخلاقی دارد؟ و اگر چنین نیست و علی القاعده نیست، این مهم چگونه باید عملی شود؟
آیا بهصرف بیان این جمله که دولت نباید مردم را بهزور به بهشت ببرد، مسئولیت دولت تمام شده محسوب میشود؟
٢- منظور از ضرورت «مشارکت فعال و گسترده تمام عناصر اجتماع در روند تحول جامعه» چیست؟ این موضوع همان مشارکت در سرنوشت سیاسی است؟
آیا صرفاً با حق رأی و حضور در صحنههای اجتماعی و سیاسی همچون مراسم ۲۲ بهمن، این هدف تأمین میشود؟ ساز و کار رسیدن به این هدف کدامند؟ و در چه جهاتی احیاناً بیعملی و یا ضعف و ناکارآمدی وجود داشته است؟
@Elham_ir
🆔 @dolatebahar